آدمک آخر دنیاست بخند...

از روزانه هام مینویسم،آرامش و آشفتگی..

آدمک آخر دنیاست بخند...

از روزانه هام مینویسم،آرامش و آشفتگی..

تغییر

گاهی بین حرفایی که هر روز و هر روز دارم به خودم میگم، به این فکر میکنم که یه لحظه بایستم، به خودم نگاه کنم، یه نفس بگیرم و یه زندگی تازه رو شروع کنم. زندگی جدید لزوما نباید با یه اتفاق فوق العاده شروع بشه. گاهی میشه فقط واسه نجات خودمون از وضعیتی که توش گیر افتادیم، شیوه زندگیمونو تغییر بدیم و یه مسیر جدیدو شروع کنیم.

اما این تغییر به جرأت نیاز داره. به اراده به مصمم بودن به امیدوار بودن... به همه اینا نیاز داره که به نظرم مهمترینشون همون اراده و امیده.

من امیدشو دارم ولی ارادشو نه!

جالبه برام. قبلا خیلی اراده قوی تری داشتم. نمیدونم چرا تو این چند سال اخیر اینطوری شدم!!

الان یکی از اون لحظه هاییه که به خودم میگم شیوه زندگیتو تغییر بده و خودتو از این شرایط خلاص کن. دختره احمق تو که میتونی پس چرا دست دست میکنی؟؟ تکون بخور دیگه. بقیه به درک، خودت خسته نشدی؟؟ خودت از این 3سال درجا زدن خسته نشدی؟؟ دیگران که نمیتونن واست کاری کنن، خودت باید یه حرکتی بکنی. 

تو شرایطی ام که هیچکی ذره ای برام اهمیت نداره حتی خونوادم. فقط دلم به حال 3 سال از بهترین روزای زندگیم میسوزه. روزایی از عمرم که دیگه تکرار نمیشن.

تو رو خدا یه قدم بردار. اولش سخته ولی کافیه یه کم جلو بری، اونوقت میبینی  همه چی چقدر بهتر میشه. تو رو خدا یه قدم بردار.