راستش از جمعه تا حالا اصلا حس نوشتن ندارم.الانم بد نیستم.
شنبه غروب منو خواهرم و دوستم و خواهر دوستم، 4 تایی رفتیم خرید.خریدای عیدمو انجام دادم.خواهرمم بیشتر چیزایی رو که میخواست خرید. یه چند تایی مونده بود که یکشنبه با مامان رفتن خریدن.من که شنبه از پا افتادم.4 ساعت یه سره دور زدیم.خریدای من معمولا از 2ساعت طولانی تر نمیشن.بخاطر همین به 4ساعت گشتن تو خیابونای شلوغ با کلی پلاستیک تو دستم عادت نداشتم.آخراش دیگه بارونم نم نم می بارید که لذت بردم.دوس داشتم بریم کافی شاپ.ولی متاسفانه خواهرم ساعت 8 کلاس داشت و دیگه وقت نشد.
اومدم خونه احساس میکردم کف پاهام صاف شده.نمیتونستم راه برم از درد پا.
مثلا من الان جووونم.خاک تو سرم کنن با این جوون بودنم.آهن قراضه..!!
خوش به حالت که میری خرید ...
من که اصلا هیچیم به دخترا نرفته . اصلا ذوق هیچی رو ندارم !
راستش برای عید هم چیزی نخریدم مثل سالهای قبل ...
من کف پام صافه صافه و حتی موقع ظرف شستنم کمر درد می گیرم به خاطرشون دیگه فکر کن وقتی راه برم چی میشم
اتفاقا الان جوونا داقون ترن مثلا خود من : جفت کشکک زانوهام ساییده شدن و الان دقیقا 11 ساله که زانو درد دارم . کمر درد ، معضل کف پای صاف و میگرن ... خب حالا کدوممون داقونتریم ؟
هر چی که خریدی مبارکت باشه
منم تا همین 2 سال پیش هیچ جا نمیرفتم.نه خرید نه حتی گشت و گذار با خونواده.تازه 2 ساله که هر چند وقت یه بار یه تکونی میخورم.واقعا خوبه.گاهی بیرون رفتن خیلی روحیه آدمو عوض میکنه.
رینی جان شما استاد مایی.بنده در برابر شما عددی نیستم!
مرسی عزیزم
خسته نباشی اهن قراضه :)))*
هم اسم دوست منی :دی
درمونده نباشی تینایی!!
کدوم دوستت؟؟ چنگیز سیبیلک یا اون یکی هانیه که خیلی خله؟؟